در تاریخ یک می، رئیسجمهور ترامپ در یک پست سهجملهای در شبکه اجتماعی «تروث سوشال» اعلام کرد هر کشور یا شخصی که نفت یا فراوردههای پتروشیمی ایران را خریداری کند، بلافاصله «مشمول تحریمهای ثانویه» خواهد شد.
این اعلامیه بخشی از سیاست فشار حداکثری دولت ترامپ برای وادار کردن تهران به تغییر سیاست از جمله توقف برنامه هستهای و حمایت از گروههای تروریستی نیابتی، تلقی میشود.
مرکز مطالعات استراتژیک و بینالمللی (سیاسآیاس) با توجه به پیام مذکور تلاش کرده با طرح پرسشهایی به ابهامها درباره آنها پاسخ دهد.
پرسش ۱: اعلامیه یک می چقدر برای بازارهای نفت و جریانهای تجاری جهانی اهمیت دارد؟ این اندیشکده آمریکایی معتقد است اگر این تدابیر به صورت کامل اجرا شوند، تجارت جهانی متأثر میشود و فعالیت اقتصادی کاهش خواهد یافت، اما به احتمال زیاد، هدف ترامپ بیان چنین پیامی نبوده است. بلکه این اعلامیه را باید نشانهای از نارضایتی ترامپ از ادامه صادرات نفت ایران به چین دانست بهویژه اکنون که در جریان جنگ تجاری با پکن بهدنبال اهرم فشار بیشتر است.
در ادامه آمده است: بر اساس دادههای شرکت ورتکسا، حدود ۸۰درصد از صادرات نفت ایران — نزدیک به ۵/۱ میلیون بشکه در روز — به چین میرود. دولت ترامپ اقدامهای متعددی در راستای توقف این روند انجام داده، مانند تحریم یک پالایشگاه چینی، تحریم کشتیهایی که نفت ایران را به یمن بردهاند و تحریم اتباع خارجی درگیر در تجارت نفت ایران اما این اقدامهای محدود، تأثیر چندانی بر کاهش صادرات ایران نداشته است.
پرسش ۲: چه کشورهایی تحت تأثیر اعلامیه جدید ترامپ قرار میگیرند؟ سیاسآیاس معتقد است بستگی دارد چه بازه زمانی برای تعریف کشورهایی که نفت ایران را خریدهاند در نظر گرفته شود. در سه ماه گذشته ۱۰کشور، نفت یا پتروشیمی ایران را دریافت کردهاند — از جمله چین (با ۸۱ درصد سهم)، امارات، هند، پاکستان، یمن، سنگاپور، مالزی، بنگلادش، سودان و عمان. در بازهای ۱۲ ماهه، کشورهای بیشتری مانند سوریه، ویتنام و تایلند نیز جزو خریداران بودهاند. بنابراین بسته به اینکه چه بازهای ملاک قرار گیرد (گذشته، حال یا آینده) کشورهای تحت تحریم متفاوت خواهند بود.
پرسش ۳: تفاوت میان تحریمهای ثانویه و قطع کامل تجارت چیست؟ تحریمهای ثانویه، اثر اقتصادی محدودتری دارند. این نوع تحریمها، اشخاص یا کشورهایی را هدف میگیرند که کالاهای تحریم شده (مثلاً نفت ایران) را خریداری میکنند. به طور نمونه، اگر هند نفت ایران را بخرد، ممکن است از دسترسی به نظام مالی دلاری آمریکا محروم شود، اما قطع کامل تجارت همان گونه که ترامپ در بیانیه گفته بسیار فراتر از این مسئله است. اگر این رویکرد اجرا شود، تجارتهای بزرگی مانند ۵۸۴ میلیارد دلار مناسبات آمریکا- چین یا ۱۲۹ میلیارد دلار آمریکا-هند ممکن است تحت تاثیر قرار گیرد. به نظر میرسد این تهدید تنها برای افزایش فشار روانی و سیاسی بر چین بیان شده است.
پرسش ۴: چرا اقدامهای دولت ترامپ برای کاهش صادرات ایران موفق نبوده است؟ این اتاق فکر آمریکایی پاسخ میدهد: نخست، اقدامهای انجام شده محدود بودهاند. دوم، جنگ تجاری با چین عملاً تهدید تحریمها را بیاثر کرده است. در سطح کلان، تعرفههای سنگین آمریکا بر کالاهای چینی که اکنون به ۱۴۵درصد رسیدهاند از نظر اقتصادی فشار بیشتری بر چین وارد کردهاند تا تهدید تحریمها. در نتیجه پکن انگیزه دارد همچنان از نفت تخفیفدار ایران استفاده کند.
پرسش ۵: در نهایت، تغییر رویکرد ترامپ چه تأثیری بر قیمت نفت دارد؟ اندیشکده آمریکایی معتقد است این بیانیه تأثیر چندانی بر قیمت نفت نخواهد داشت مگر اینکه ترامپ واقعاً تجارت با چین و دیگر خریداران نفت ایران را متوقف کند یا چین از خرید نفت ایران دست بکشد. در خارج از حوزه تحریم، قیمت نفت در کوتاهمدت بیشتر تحت تأثیر کاهش تقاضا، تولید کشورهای اوپک در ماه ژوئن و تصمیمهای سیاسی ترامپ در قبال ایران قرار خواهد گرفت. رژیم اسرائیل نیز یک عامل غیر قابل پیشبینی مهم است؛ چرا که ممکن است به تنهایی دست به اقدامهای مخرب و تحریکآمیز علیه تأسیسات نفتی ایران بزند. در نهایت باید گفت برداشت مرکز مطالعات استراتژیک و بینالمللی این است که جمله ترامپ بیشتر «ارشادی» است تا واقعاً «مولوی». «این اعلامیه بیش از آنکه بیانگر یک اقدام قطعی باشد، بیشتر شبیه تهدید سیاسی یا افزایش فشار روانی بر چین است». https://safireenergy.ir/vdcg.n93rak9wqpr4a.html